به گزارش همدانی ها، در جغرافیایِ رویاییِ ایران، شهرها با رگهایِ فولادین به هم پیوند میخورند.
رگ های که قدمت یک صده دارند، رگهای پیوند جغرافیای زیبای ایران عزیز، زمزمه حرکت و زندگی هستند؛ نویدِ دیدار، تجارت و پیوند.
اما در میانه این نقشه پر تپش، جایی در غرب، سکوتی سنگین حاکم است. سکوتی که نامش «همدان» است. گویی خون در این رگِ خاص، به شکلی مرموز، از جریان بازایستاده ، سکوت سوت قطار در شهری که مرکز تمام ارزش های تمدنی کشور است.
از روزی که در سال 1306 اولین پروژه قطار شمال به جنوب ایران کلید خورد تقریبا 98 سال می گذرد.
ولی ما در این استان همواره درگیر افتتاح یک ایستگاه و راه اندازی چند سرویس غیر منطقی و گرانیم.
برای درک این سکوت، کافی است نگاهی به شمال غرب بیاندازیم، به خط پرجنب وجوشِ تهران-زنجان.
تا به حال کسی پرسیده که آیا خون در رگهای قطار زنجان رنگینتر است که چنین پرتپش و جاری است؟ ، ولی چرا رگ ریل قطار همدان چنین خشکیده؟
زنجان، با ۵۵۰ هزار نفر جمعیت، و با استان 1 میلیون 120 هزار نفره از نعمت ۱۰ تا ۱۲ سرویسِ روزانه به تهران برخوردار است. هزینه این سفر، از 179 تا ۳۵6 هزار تومان است؛ یعنی هزینهای منطقی برای یک سفر کوتاه نیم روزه.
و قطارهایی که در ساعاتی معقول میآیند و میروند، و گویی نبض زندگی شهری را تنظیم میکنند.
گویا خون در رگ ریل زنجان ، سرختر و ارزشمندتر است. این در حالی است که جاده تهران-زنجان هم از کیفیت و ایمنی نسبتاً بهتری به جاده تهران همدان است.
اما از این سو، محرومیت از قطار همدان – تهران آنچنان طبیعی است که اصلا کسی یادش نیست این شهر و استان قطار هم دارد.
و این شرایط در حالی جاریست که جاده تهران- همدان به مراتب بیکیفیتتر، پرپیچ و خمتر و به طور غمبارتری، پرتصادفتر از جاده تهران زنجان است.
به صورت معمول صبح ها که چشم باز میکنم ، حداقل هفتهای یک بار پستی در اینستاگرام میبینم که روی آن با گرافیک مشمئز کننده ای نوشته تصادف مرگ بار در جاده همدان – تهران و اندکی آن سو تر در تصویر چند تن گوجه قرمز که پس از برخورد با آسفالت داغ و سوزان با خون جان باختگان یکی شده.
در حالی که شهرستان همدان، با ۶۵۰ هزار نفر جمعیت و استانی با قریب به ۱.۷ میلیون ساکن، در انزوایی ارتباطی تحمیلی به سر میبرد. تنها ۱ یا ۲ سرویس نحیف، آن هم با قیمت گزاف 322 تا ۹30 هزار تومانی!
و ساعات حرکتش نیز بی ربط به جریان زندگی است.
این نه یک خدمت، که طنزی تلخ و پرسشی است در برابر چشمانِ بازمانده از تعجب.
بازهم یک مقایسه دیگر ، جالب اینجاست گفته می شود مسیر ریلی زنجان – تهران 350 کیلومتر و مسیر ریلی همدان به تهران 267 کیلومتر است یعنی باز هم همدان مستحق سرویس های بیشتر و هزینه های کم تر است.
اینجاست که باید بگوییم مگر خون قطار زنجان رنگینتر است که باید دهها سرویس بیشتر داشته باشد و هزینه های کم تری نیز متحمل مسافر کند.
البته که نقد ما و استخدام مثل «خون رنگین تر» در مواجه با قطار زنجان- تهران در راستای افزایش سرویس های قطار همدان-تهران است نه مقابله با وضعیت زنجان کما اینکه همه مستحق سرویس های بیشتر و بهتریم.
محرومیت ارتباطی از نظر کیفی و کمی، خود دلیلی قاطع و انسانیتر است برای اینکه به خط ریلی همدان نه به عنوان یک وسیله نقلیه لوکس ، که به عنوان یک ضرورت اورژانسی نگریسته شود.
وقتی جاده های ارتباطی چنین نا امن است، چرا از زیر ساخت ها موجود استفاده نمیشود، چرا ریل را از مردم دریغ میکنیم؟
هر سرویس قطار اضافه، یعنی کاستن از تعداد خودروهای موجود در یک جاده پرخطر.
یعنی نجات یافتن جانهایی که هر روز در معرض تهدید آسفالت و جاده بی کیفیت و حوادث ناگوار هستند بیاید منصفانه به موضوع نگاه کنیم، باورکنید این یک وظیفه انسانی است.
اما از حق نگذریم حس می شود در این موضوع دغدغه ای در سطح مدیران ایجاد شده و تحرکاتی نیز دیده میشود.
چندی پیش قطار گردشگری یک روزه همدان – تهران راه اندزی شد تا بتواند مرحمی بر این زخم باشد اما همه میدانیم کافی نیست و جوابگوی استفاده روزمره ارتباط با پایتخت نیست.
کما اینکه برای زنده نگه داشتنش نیازمند ملزوماتی است.
یکی از آن ملزومات اینجاست، «تبلیغات» چه در بحث قطار های عادی و چه در بحث قطار های گردشگری.
بدون شک باید دستگاه های اجرایی مرتبط در راستای استفاده از قطار به طور ویژه ای به بحث تبلیغات بپردازند.
واقعیت این است که قطار، خون اقتصاد است. راه افتادن قطاری منظم و مقرونبهصرفه، و زنده نگه داشتنش کالاهای کشاورزی، دامداری و صنایع دستی بینظیر همدان را به شکلی ارزان و امن به بزرگترین بازار کشور متصل میکند.
گردشگران، به جای خستگی راههای پرپیچوخم، با آرامش قطار به استقبال تاریخ کهن این شهر میروند.
قطار، تنها مسافر جابه جا نمیکند؛ فرهنگ، ایده و احساس را نیز منتقل میکند.
شهرهایی که به ریل متصل هستند، هرگز منزوی نیستند. آنها در جریان دائمی زندگی ملی قرار میگیرند.
این سکوت ریل، تنها یک غیبت فیزیکی نیست؛ ، غیبت فرهنگ، ایده، احساس و عشق است.
همدان دوست داشتنی، کهن شهر تاریخ ساز، شایسته بهترین هاست.
علی فردوسیپور
این روزها همه به یک صدا مطالبهی رسیدگی به وضعیت فرودگاه و راه آهن همدان را دارند و وضعیت اسف بار وعده های مسئولین صدای هنرمندان همدانی و رسانه ها و صفحات مجازی را درآورده.
ایستگاه راهآهن باباکمال تویسرکان توسط معاون وزیر راه و شهرسازی به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب افتتاح شد.