به گزارش همدانی ها، تحولات یک دهه گذشته خاورمیانه و کشور های دیگر دنیا ، بهویژه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، بهوضوح نشان میداد که رویارویی مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا اجتنابناپذیر است.
این پیشبینی سرانجام در ۲۳ خرداد ماه با آغاز یک درگیری ۱۲ روزه به حقیقت پیوست. پیرامون این رخداد، نکات قابل تأملی وجود دارد که نیازمند تحلیل عمیقتر است
واقعبینی در مقابل رؤیافروشی: درک دکترین نامتقارن
یکی از چالشهای اصلی پس از این نبرد، عدم درک صحیح از توانمندیهای نظامی ایران و متقابلاً آمریکا و اسرائیل توسط برخی جریانها و سخنرانان افراطی در داخل کشور بود.
این عدم شناخت، باعث شد که بخش قابل توجهی از جامعه، بهویژه قشر مذهبی، پیروزیهای بهدستآمده را بهصورت عینی و ملموس درک نکنند و دچار احساس سرخوردگی شوند. این سرخوردگی، نتیجه “رؤیافروشی” افرادی بود که تصویری غیرواقعی از تواناییهای ایران در مقابل قدرتهای جهانی ارائه داده بودند.
این در حالی است که اگر مبنای روشنگریها بر اساس دکترین نظامی طراحیشده توسط فرماندهان عالی نیروهای مسلح ایران انجام میشد، امروز این سرخوردگی به وجود نمیآمد و دستاوردهای واقعی این نبرد، نمود بیشتری پیدا میکرد.
نبرد نامتقارن (Asymmetric Warfare)، یکی از اصول اساسی دکترین نظامی ایران است. این دکترین بر این اصل استوار است که با وجود پیشرفتهای چشمگیر ایران پس از انقلاب، هنوز فاصلهای معنادار بین توانمندیهای نظامی ایران و آمریکا وجود دارد.
این واقعیت، فرماندهان نظامی ایران را بر آن داشته تا تکیه اصلی را بر عوامل برتریساز غیرفیزیکی و استفاده مؤثر از تاکتیکهای جدید بر اساس امکانات موجود بنا نهند.
برای درک بهتر این مفهوم، میتوان به مثال “فیل عظیمالجثه” حمله کننده به جنگل اشاره کرد. برای مقابله با چنین قدرتی، نیازی نیست که به همان اندازه بزرگ و قدرتمند باشید.
بلکه میتوان با استفاده از عناصر کوچکتر اما پرتعداد و شجاع، مانند انبوه زنبورها، آن فیل را زمینگیر کرد. نبردی که بین ایران و آمریکا و همپیمانانش از سالها پیش آغاز شده و اکنون شکلی عریان و بدون روتوش به خود گرفته، دقیقاً بر همین اساس است.
درک صحیح این موضوع، به ما کمک میکند تا پیروزیهای اشاره شده در پیام سوم رهبر معظم انقلاب را بهصورت ملموستری مشاهده کنیم و اتهامات ناروای رئیسجمهور آمریکا را در مورد عدم صداقت رد کنیم.
دستاوردهای ۱۲ روز نبرد: فراتر از دید مادی
بر اساس مفهوم نبرد نامتقارن، میتوان به برخی از دستاوردهای نظامی-سیاسی برآمده از این درگیری ۱۲ روزه اشاره کرد:
-حفظ توانایی پاسخگویی: ایران در طول ۱۲ روز توانست به حملات پاسخ دهد، که نشاندهنده حفظ بخش قابل توجهی از توان نظامی و موشکی آن است. این خود یک پیروزی در نبرد نامتقارن محسوب میشود، زیرا هدف اصلی طرف ضعیفتر، جلوگیری از نابودی خود و در نهایت فرسایش طرف قویتر است.
-تحمیل خسارات و افزایش هزینهها: حملات موشکی و پهپادی ایران به مراکز استراتژیک اسرائیل و همچنین حمله به پایگاه آمریکایی العدید، توانست خسارات جدی وارد کند و این ایده را تقویت کند که جنگ برای اسرائیل و آمریکا بدون هزینه نیست. این جنبه روانشناختی و تحمیل هزینه، از مؤلفههای کلیدی پیروزی در نبرد نامتقارن است.
-افزایش انسجام داخلی: دادههای میدانی حاکی از افزایش “اجماع کلی بر مفاهیم پیروزی و انسجام ملی” است. این انسجام، از منظر سازهانگاری، میتواند به عنوان تقویت هویت ملی و مقبولیت نظام تلقی شود.
-برهم زدن تصویر شکستناپذیری: توانایی ایران در وارد کردن ضربه به اسرائیل و آمریکا، به رغم برتری نظامی آنها در بسیاری از حوزهها بهویژه نبرد هوایی، میتواند تصویر شکستناپذیری آنها را به چالش بکشد و از منظر نبرد نامتقارن، خود یک دستاورد روانی-استراتژیک است.
-جلب حمایت در حوزه دیپلماسی عمومی: با وجود تلاش دولتهای غربی، عبری و عربی برای منزویسازی و نمایش تصویری منفی از ایران در افکار عمومی جهان، این نبرد باعث افزایش محبوبیت ایران در افکار عمومی دنیا شد.
پایان یک فصل، آغاز یک تنش جدید؟
با در نظر گرفتن ابعاد مختلف این جنگ و تأکید بر مفهوم نبرد نامتقارن و اهداف نسبی بازیگران، میتوان نتیجه گرفت ایران توانست از طریق تاکتیکهای نامتقارن، در تحمیل هزینهها به دشمن، حفظ توانایی پاسخگویی و تقویت روایت داخلی و منطقهای مقاومت، دستاوردهای نسبی بیشتری را کسب کند.
این به معنای شکست کامل طرف مقابل نیست، بلکه به معنای عدم تحقق اهداف کامل برای اسرائیل و آمریکا در مواجهه با یک حریف با قابلیتهای نامتقارن است.
این جنگ بیشتر به یک بنبست پرهزینه برای آمریکا و اسرائیل منجر شد که موازنه وحشت را در منطقه تثبیت نمود و احتمال درگیریهای آینده را بیش از پیش افزایش داد، در حالی که قواعد بازی جدیدی را نیز در منطقه تعریف کرد.
آمادگی برای آینده: زمان محدود است
این پایان نبرد نیست، بلکه میتواند آغاز فصلی جدید از تنشهای پیچیده و نامتقارن باشد. لذا، جمهوری اسلامی ایران باید بهسرعت به طیفی از اقدامات از جمله مدرنیزاسیون تجهیزات و آموزشهای نظامی، تقویت شبکههای اطلاعاتی، تقویت همکاری بینسازمانی، افزایش تعاملات بینالمللی در حوزههای نظامی و اطلاعاتی و افزایش مشارکت مردمی در دفاع ملی بپردازد تا ضمن کاهش آسیبپذیری، ضربات مهلکتری به دشمن وارد سازد.
زمان بسیار محدود است
هانی رضوی نژاد
این مطلب بدون برچسب می باشد.